یک اشرافزاده روسی به نام کنت الکساندر ایلیچ روستوف، پس از انقلاب روسیه، در دادگاه بلشویک محاکمه شده و به حبس خانگی در یک هتل بزرگ در مسکو محکوم میشود، جایی که الکساندر بدون توجه به دنیای بیرون، ارزش واقعی دوستی، خانواده و عشق را کشف میکند و…
در آینده نزدیک، جرایم به وسیله یک نیروی پلیس مکانیزه ظالم کنترل میشوند. چپی، یک پلیس رباتیک، بعد از ربوده شدن و برنامه ریزی مجدد به نخستین رباتی تبدیل میشود که توانایی اندیشیدن و احساس کردن را دارد.
"گروهبان هووی" به دهکده ای در اسکاتلند سفر می کند تا در مورد ناپدید شدن دختری جوان تحقیق کند.او متوجه می شود مردم محلی بسیار عجیب رفتار می کنند به همین دلیل او مصمم می شود وارد مرکز ماجرا شود و...
ویوین 16 ساله در آکادمی وستالیس گیر افتاده است. این آکادمی یک مدرسه ی شبانه روزی زندان مانند است. او در این مدرسه عمدتا تنها است و با کسی ارتباط بر قرار نمی کند تا زمانی ک دوباره با سوفیا دیدار می کند ...
«گاى» (گرینجر)، قهرمان تنیس، در قطار با مردى به نام «برونو» (واكر) آشنا مى شود كه پیشنهاد عجیبى به او مى دهد : «برونو» همسر «گاى» را بكشد و «گاى» هم در عوض پدر «برونو» را بكشد.
یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایههای آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول میشود که ...
در جنگلى در یکى از دهکدههاى انگلستان ، جسد « هرى » کشف میشود . همسرش ، « جنیفر » ( مک لین ) ، یک دریانورد پیر ( گوئن ) ، یک پیردختر ( نتویک ) و یک نقاش ( فورسایت ) به نوبت جسد را مىبینند و هر کدام فکر مىکنند خودشان قاتل هستند .
« دكتر بن مكنا » و همسرش ، « جو » كه همراه پسر كوچكشان براى گذراندن تعطیلات به مراكش رفته اند ، شاهد قتل یك مأمور مخفى فرانسوى مىشوند كه پیش از مرگش به « بن » مىگوید جاسوسان مىخواهند یك سیاستمدار خارجى را در آلبرت هال بكشند . جاسوسان براى ساكت نگه داشتن آنان پسرشان را مى ربایند و زن و شوهر در تعقیبشان به لندن مىروند .